مقدمه– اقتصاد چیست و چرا اقتصاد خانواده؟
در پاسخ این سوال باید به طرح زیربنای مساله توجه نمود که در اصل، یک موضوع روانشناختی و مردمنگارانه میباشد و آن این است که انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیازهای خود دارد، همواره سعی میکند با صرف حداقل تلاش یا هزینه، حداکثر نتیجه را به دست آورد، دستیابی به چنین راه و روشی پایه فکری دانش یا روشی است که اقتصاد نامیده شده است.
توجه به بدیهی بودن مطلب یاد شده ما را به این واقعیت نزدیک میسازد که هر فردی تحت تاثیر هر مشرب خاصی که باشد، حرکت و تلاش فکری او میباید بر مبنای این اصل بنا نهاده شود. بنابراین، در تعریف اقتصاد میتوان گفت «اقتصاد» علمی یا روشی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمییابد، مطالعه میکند.
براین اساس مطالعه اقتصاد باید امکان نیل به درک، بیان و تاحدی پیشبینی رفتار انسان را در جهت خودکفایی و بینیازی و آسایش در زندگی فرد فراهم سازد؛ و در گام بعدی به بهبود رفاه مادی اجتماعی بشر بینجامد؛ بنابراین میتوان ادعا کرد که اقتصاد قبل از هرچیز، به تجزیه و تحلیل و توضیح شرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارند، میپردازد. لیکن ناگفته نماند که اقتصاد بر خلاف علوم طبیعی، علم محض نیست؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تاثیر اراده بشر قرار میگیرد(1) و لذا میتوان آن را امر فرهنگی نیز نامید و از این زاویه به معنویت نیازمند است.
با این رویکرد و بنا برآن چه علمای سلف و حکمای اسلامی از این موضوع تعبیرکرده اند، آنچه ما امروز اقتصاد مینامیم، در اصل روش بهینه تدبیر منزل بوده، و توجیه علمی آن هم این است که چون نتیجه تمام تلاشهای مادی و معنوی انسان به سمت آسایش و رفاه خانواده سوق داده میشود، پس برای استفاده بهتر و مناسبتر از دستاوردها در نظر اول، و برای یافتن راههای آسانتر و پردرآمدتر در جهت جلب منافع، در نگرش دوم روشی معقول باید جستجو نمود.
براین اساس، نوشتار حاضر نیز در راستای همین مسئله به کندوکاو در اندیشههای پربار امام شیعیان پرداخته است؛ و دلیل موجه این رویکرد خاص نیز دو وجهه نظر است: یکی این دستگاه فرهنگی وابسته به آستان ملکوتی این امام همام نسبت به نشر معارف رضوی مدیون است و خود را وامدار عنایات این بزرگوار میداند، دیگر آنکه دامنه نشر معارف انسانی امام هشتم(ع) نظر به دلایل مردمشناختی و جامعهشناختی بیشتر پیرامون این موضوع گسترش دارد.
با طرح این مقدمه، سخن را با حدیثی از امام علی بن موسی الرضا(ع) آغاز میکنیم که فرمود:
«... تَعاهُدُ الرَّجُلِ ضَیعَتَهُ مِنَ المُرُوَّةِ وَ سَمِنُ الدَّابَّةِ مِنَ المُرُوَّةِ وَ الإحسانُ اِلَی الخادِمِ مِنَ المُرُوَّةِ وَ یَکبِتُ العَدُوَّ قالَ(ع): اجعَلُوا لِانَفُسِکُم حَظّاً مِنَ الدُّنیا بِإعطائِهَا ما تَشتَهِی مِنَ الحَلالِ مَا لَم تَثلَمِ المُرُوَّةَ وَ لا سَرَفَ فیهِ وَ استَعینُوا بِذلِکَ عَلَی اُمُورِ الدّینِ فَإنَّهُ نَروِی لَیسَ مِنّاّ مَن تَرَکَ دُنیَاهُ لِدِینِهِ وَ دِینَهُ لِدُنیَاهُ...»(2).
مراقبت شخص نسبت به مال و دارایی، رسیدگی به وسیله سواری، و خوشرفتاری با زیردستان از جوانمردی است، چنانکه این امور دشمن را هم فرو مینشاند. همچنین در ادامه این حدیث امام(ع) میفرماید: تا آنجا که به مروتتان لطمهای وارد نسازد و به اسراف نیانجامد از خواستنیهای این دنیا برای خود بهره بگیرید چرا که ما خود روایت میکنیم که (پیامبر فرمود) از ما نیست آنکه دنیا را برای دینش رها کند؛ و یا دینش را به خاطر دنیا از دست بدهد.
دقت در محورهای آموزشی این حدیث دربرگیرنده اصول خوشبختی و ترسیمکننده چارچوب زندگی سالم و موفقی برای شخص مسلمان است. این اصول عبارتنداز:
الف– داشتن پیوند مسئولانه با خانواده و زیردستان.
ب– داشتن پیوند دو سویه به دنیا و عقبی در مشی زندگانی.
ج- التزام به کار و تلاش برای توسعه درزندگی به منظور توفیق در اداره امور خانواده و افراد تحتتکفل.
د- مراقبت و مواظبت کامل برای درنگذشتن از مرز اعتدال؛ چنانکه بتواند بین اوج جوانمردی و قعر اسراف، مشی سالمی در زندگی داشته باشد.
اکنون و پس از ارائه این طرح عملی، به تشریح ابعاد آن با اشاره به رهنمودهای آن امام همام در چهار بخش میپردازیم.
بخش اول – مسئولیت امور خانواده
پدر در خانواده به دلیل نقطه کانون و پایهبودن او در کارگاه زندگی و خانواده به عنوان نقطه اتکا و مرجع در مسائل زندگی مطرح است و این امر موجب متوجهشدن مسئولیت او در قبال زندگی خانواده میشود که علاوه بر مراقبت از آنان در برابرهجوم و تعدیات به تامین معاش عادلانه آنان همت گمارد تا احساس کمی نسبت به همگنان خود ننموده؛ برای برون شد از بنبست سختگیریهایش آرزومند مرگش باشند، و این یک واقعیت روانشناختی است که همواره و اغلب در زندگی برخی از خانوادهها – ولو پنهان- وجود دارد.
امام(ع) میفرماید:
«یَنبَغِی لِلرَّجُلِ أَن یُوَسِّعَ عَلَی عِیالِهِ لِئَلّا یَتَمَنَّوا مَوتَهُ»(3)؛ سزاوار آن است که شخص در زندگی خانوادگی خود توسعه بدهد تا آنان چشم کشان مرگ او نباشند.
در حدیثی دیگر که امام رضا(ع) آن را از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند به حوزه مسئولیت سرپرست خانواده میپردازد که:«أَتَی رَجُلٌ اِلَی النَّبِیِّ بِدِینارَیْنِ فَقالَ یَا رَسُولَ اللهِ اُریدُ أَنْ اَحْمِلَ بِهِمَا فِی سَبیلِ اللِه فَقالَ أَ لَکَ وَالِدانِ أوْ أحَدُهُمَا قالَ نَعَمْ قالَ اذْهَبْ فَأَنْفِقْهُما عَلَی والِدَیْکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ أَنْ تَحْمِلَ بِهِما فی سَبیلِ اللهِ فَرَجَعَ فَفَعَلَ فَأتَاهُ بِدینارَیْنِ آخَرینِ فَقالَ قَد فَعَلْتُ وَ هَذِهِ دِینَارانِ اُرِیدُ أنْ اَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ قالَ ألَکَ وَلَدٌ قالَ نَعَمْ قالَ فَاذْهَبْ فَأنْفِقْهُمَا عَلَی وَلَدِکَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ أنْ تَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ فَرَجَعَ وَ فَعَلَ فَأتَاهُ بِدینارَیْنِ آخَرینِ فَقالَ یا رَسُولَ اللهِ قَد فَعَلْتُ وَ هَذَانِ الدّینارانِ أحْمِلُ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ قالَ ألَکَ زَوْجَةٌ قالَ نَعَمْ قالَ أنْفِقْهُمَا عَلی زَوْجَتِکَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ أن تَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ فَرَجَعَ وَ فَعَلَ فَأتَاهُ بِدینارَیْنِ آخَرینِ فَقالَ یا رَسُولَ اللهِ قَد فَعَلْتُ وَ هَذِهِ دِینَارَانِ أُرِیدُ اَنْ اَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ فَقالَ ألَکَ خَادِمٌ قالَ نَعَمْ قالَ فَاذْهَبْ فَأنْفِقْهُمَا عَلی خَادِمِکَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ مِنْ أن تَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ فَفَعَلَ فَأتَاهُ بِدینارَینِ آخَرینِ فَقالَ یَا رَسولَ اللهِ أُریدُ اَن أَحْمِلَ بِهِمَا فی سَبیلِ اللهِ قالَ اَحْمِلْهُمَا وَ اعْلَمْ اَنَّهُمَا لیسا بِأفْضَلِ دَنَانیرِکَ(عَن مُوسَی بنِ الحُسینِ الرّازی عَن أبِی الحَسَنِ الرِّضا(ع) قال:...»(4).
شخصی دو دینار به خدمت پیامبر(ص) میآورد و میگوید میخواهم این دو دینار را در راه خدا بدهم. پیامبر(ص) میگوید: پدر و مادرت هستند؟ جواب میدهد آری. میفرمایند پس برو برای آنها، خرج کن. این برای تو بهتر است. او برمیگردد و بعد دوباره دو دینار دیگر میآورد و همان مطلب را درخواست میکند. پیامبر میگوید فرزند داری؟ میگوید آری. میفرمایند: برو آنها را برای او خرج کن، این برای تو از خرج در راه خدا بهتر است. او میرود و این کار را میکند. سپس با دو دینار دیگر خدمت ایشان میآید و میگوید دستور شما را اطاعت کردم ولی این دو دینار دیگر است و میخواهم در راه خدا خرجشان کنم. میفرمایند: زن داری؟ میگوید بلی. میفرمایند در راه رفاه زنت آنها را خرج کنی بهتر از خرج کردن آنها در راه خداست. آن شخص میرود و طبق دستور پیامبر(ص) عمل میکند اما بعداً باز با دو دینار خدمت ایشان میرسد و همان مطلب را تکرار میکند. ایشان از او میپرسد خادمی داری؟ میگوید: بلی دارم. میفرمایند اینها را در جهت آسایش او خرج کنی از راه خدا بهتر است برای تو. میرود و در آخرین بار با دو دینار خدمت ایشان میرسد و همان خواسته را بازگو میکند. پیامبر(ص) میگوید برو در راه خدا خرجش کن، اما این را بدان که این دو دینار بهترین پول تو نخواهند بود.
بخش دوم – عقبیانگاری
در میان مکتبها و ادیان الهی همواره دو مشرب مورد توجه بنیانگذاران آنها بوده است: دنیا و آخرت.
برخی همچون مکتبهای مبتنی بر مادهگرایی که اصالت را در فلسفه خود به ماده دادهاند، بدون توجه به مسائل ماورای آن، محور حرکت و تلاش را در زندگی به مادیت و مسائل دنیوی دادهاند و هر چیزی جز آن را فرع و مقدمه یا ابزار رسیدن به آن دانستهاند. این گروه حتی اخلاق و دین و فرهنگ را به مثابه ابزاری در جهت تامین منافع مادی میشناسند. با این رویکرد به مسائل زندگی، آنچه در تضاد و مخالف اهداف مادی باشد، محکوم به زوال و یا تغییر و اصلاح است تا بر آن اهداف انطباق یابد.
گروهی دیگر صرفا از دید معنویت و ماورای ماده به مسائل انسان و زندگی او نگریستهاند و مسائل مادی را صرفا اموری مقدماتی و به مثابه نردبانی به سوی معنویت و تکامل روحی دانستهاند. از این زاویه دید هر آنچه غیرمعنوی است زمانی ارزش پیدا میکند که وسیله نیل به اهداف معنوی و ماورایی باشد و به خودی خود از ارزش برخوردار نمیباشد.
ادیانی همچون بودیسم، هندوئیسم، مسیحیت، مانویت و مکاتب عرفانی معناگرا در این جهت قرار دارند.
در این میانه، اسلام ناظر به هردو جهت است و با شعار:«وابتغ بین ذلک سبیلا» به ارائه راه میانه و اعتدال مبادرت ورزیده است.
مرحوم میرزاحسن محدث نوری(ره) حدیثی را در وسایل الشیعه از امام رضا(ع) نقل میکند:
«... عَن أحَمدبنِ مُحمّدِ بنِ أبی نُصرٍ عَن أبِی الحَسَنِِ الرِّضا(ع) أنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ کانَ أبُوجَعفَرٍ وَ اَبُوعَبدِاللهِ(ع) لایَشْتَرِیانِ عُقْدَةٌ حَتّی یُدْخِلا طَعَامَ السَّنَةِ وَ قَالا إنَّ الاِنْسانَ إذَا أدْخَلَ طَعامَ سَنَةٍ خَفَّ ظَهْرُهُ وَ اسْتَراحَ»(5).
راوی میگوید امام رضا(ع) فرمود: امام باقر و امام صادق(ع) اقدام به خرید هیچ کالایی نمیکردند مگر بعد از اینکه درآمدشان هزینه سالشان را تأمین نماید؛ و میگفتند انسان حقیقتاً وقتی خرجی سال خود را درآمد داشته باشد سبکبال و خیالش راحت است.
چنانکه میبینیم این حدیث گویای آن است که از نظر اسلام باید شخص مسلمان از حیث مالی تأمین باشد و شاخص آن نیز هزینه زندگی برای یک سال درنظر گرفته شده است.
البته لازم به توضیح است که شاخص رفاه و آسایش روحی نسبت به تامین نیازمندیهای مادی نظر به تفاوت مداخل و نوع کسب و کارها متفاوت است. لیکن امام(ع) نظر به وضعیت غالب آن روزگار و جامعه که عموماً بر محور کشاورزی و دامداری جریان داشته است، شاخص تامین را ظرفیت یک سال دانستهاند، لیکن روشن است که مفاد این حدیث به مقبولیت عرفی در امنیت خاطر اشاره دارد که در هر شرایطی مصداق موجود و حاکم خود را میطلبد.
بخش سوم– کار و تلاش برای بهبود و توسعه در زندگی
چنانکه یادآوری شد نگاه اسلام به انسان به گونه دو ساحتی ناظر به دنیا و آخرت است و به تعبیری دیگر، نگاهی است مادی و معنوی. از نقطه نظر مادی آنگاه که به انسان مینگریم او را موجودی مولد و آفریننده مییابیم که فرآیند آن را کار مینامیم. مسلماً کار به عنوان یک فرآیند تلاش و یک پدیده دارای مقومهایی است که برخی از آنها در هدف جای میگیرند و به اصطلاح، علت غایی آن را کامل میکنند.
هدف از کار و تولید نتیجه نیز به دو صورت ممکن است وجود پیدا کند؛ آنی و محسوس؛ یا آتی و معقول که فعلاً به نظر نمیآید لیکن در آینده چهره مینماید. بخش اول آنکه اهداف آنی و محسوساند، در نگاه اول قابلشناسایی هستند؛ بهدلیل تمکنیافتن و بینیازی در زندگی روزمره و خانواده. لیکن بخش نامحسوس و آتی آنکه همراه با بخش اول نیز هست در چند شکل و شمایل خود را عیان میسازند.
-پاسخ به ندای درونی وجدان متعهد و آگاه تا شکر الهی را که همان قدرت بر کار و سلامت نفس و تن و توفیق برعمل میباشد بهجا آورد و بدین وسیله احساس رضایت در پیشگاه الهی نماید و به آرامش برسد. امام رضا(ع) دراین باره میفرمایند:
«...تَصَدَّقْ بِالشَّیءِ وَ إنْ قَلَّ فَإنَّ کُلَّ شَیْءٍ یُرادُ بِهِ اللهُ وَ إنْ قَلَّ بَعدَ أن تَصْدُقَ النِّیَّةُ فیهِ عَظیمٌ إنَّ اللهَ تَعَالی یَقُولُ فَمَن یَعْمَ مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»(6).
به کم بودن انفاق خود نگاه نکن زیرا هر آن چیزی که خدا درآن منظور شده باشد، هر چند اندک هم باشد، اگر نیت را صادقانه متوجه او گردانی بزرگ است. خداوند میفرماید:
هرکس مثقال ذرهای کار نیک انجام دهد، او آنرا میبیند و هرکس هم که مثقال ذرهای کار ناپسند کند خدا ناظر آن است. بنابراین و با التفاوت به اینکه شخص عمل خود را در جهت شکر و سپاس خداوند انجام داده است خرسندی و بشارتی را در روان و نفس خود احساس میکند که مشابه آنرا در هیچ چیز و موقعی نمیتواند احساس نماید. دورنمای دیگر هدف از کار را نیز در ایفای نقش اجتماعی خود مشاهده میکند که بهعنوان یکی از عنصرهای مفید ساختمان جامعه توانسته است موقعیت خود را اثبات نماید و بهمثابه موجودی زنده در چرخه حیات جامعه نقش داشته باشد. امام رضا(ع) در این مقوله از زبان نیای بزرگ خود روایت میکند:«...کانَ عَلِیُّ بْنُ الحُسینِ(ع) یَقوُلُ مَاأزْرَعُ الزَّرْعَ لِطَلَبِ الفَضْلِ فیهِ وَ مَا أزْرَعُهُ إلَّا لِیَتَناوَلَهُ الْفَقیرُ وَ ذُوالْحَاجَةِ وَ لَیَتَناوَلَ مِنْهُ الْقُنْبُرَةُ خَاصَّةً مِنَ الطَّیْرِ»(7).
این زراعتی که میکنم نه به خاطر افزونطلبی است. این بدان خاطر است که بدین وسیله فقیر و نیازمند بتواند بدان دسترسی پیدا کند و یا پرندهای از آن بهره مند گردد.
و این نگرش نیازمند داشتن قدرت و عظمت روحی و ارتقای سطح فهم و فرهنگ است که با پرورش در دامان معارف اسلامی به دست میآید و یک مسلمان طبعاً از آن برخوردار است.
و اما در نگاه اسلام با التفاوت به هدف نازل و محسوس کار، که تأمین نیازمندهای آنی زندگی خانواده است، آنچه بیتردید و به حکم شرع و عرف در جوامع اسلامی مقبولیت یافته و دارای التزام عملی نسبت به آن خود را مییابیم همانا برعهده داشتن مسئولیت اداره امور زندگی در خانواده توسط پدر به عنوان سرپرست خانواده است و در همین راستا میبینیم که برآمدن از عهده هزینههای زندگی نیازمند تلاش و کوشش است. روی این اصل میبینیم پیشوایان اسلام، به ما توصیه نمودهاند تا آنجا که در توان داریم از ارتزاق بدون تکیه بر دسترنج خود پرهیزنماییم. امام رضا(ع) حدیثی را در این مضمون از پیامبر(ص) نقل میکند که:
«ان رجلا أتی النبی(ص) لیسأله فسمعه و هو یقول من سألنا اعطیناه و من استغنی أغناه الله فانصرف و لم یسأله ثم عاد إلیه فسمع مثل مقالته فلم یسأله حتی فعل ذلک ثلاثا فلما کان فی الیوم الثالث مضی و استعار فأسا و صعد الجبل فاحتطب و حمله الی السوق فباعه بنصف صاع من شعیر فأکله هو و عیاله ثم دام علی ذالک حتی جمع ما اشتری به فأسا ثم اشتری بکرین و غلاما و أیسر فأتی النبی(ص) فأخبره فقال ألیس قد قلنا من سألنا أعطیناه و من استغنی أغناه الله»(8).
کسی به خدمت ایشان آمد تا چیزی درخواست کند، پیامبر(ص) فرمود: هر که از ما چیزی بخواهد به او میدهیم اما اگر بینیازی ورزد و اظهار نکند خداوند او را بینیاز خواهد کرد. آن شخص سه بار به همین منظور آمد و همین سخن را از پیامبر(ص) شنید. روز بعد رفت و تبری را قرض گرفت و به کوه زد و پشته هیمهای جمع نمود و به بازار برد و به نیم کیلو خرما فروخت و با خانواده خود آن را صرف نمود. وی همین عمل را هر روز ادامه میداد تا توانست درآمدی کسب کند و از آن برای خود تبری و مالی و غلامی بخرد. وقتی بعد از آن به حضور پیامبر(ص) آمد و مراتب را نقل کرد ایشان فرمود: مگر نگفتم هر که از ما چیزی بخواهد میدهیم ولی اگر بینیازی ورزد خداوند او را بینیاز میکند؟
نکته روانشناختی
عهدهداری این مسئولیت در نگاه اول ممکن است موجب خستگی روحی در شخص بشود؛ زیرا میبیند او وظیفه دارد برای رفاه و آسایش اعضای خانواده خود بکوشد و رنج بکشد درحالی که بهرهمندی او از دستامد کوششها بیش از یک سهم نیست. البته معلوم است که چنین نگاهی به مسأله یک نگاه صرفاً مادی لیبرالیستی است اما واقعیت نیز این است که انسان بدون توجه به امور معنوی یک موجود طبیعی است و لذا نگاه او نیز نمیتواند غیر از این باشد مگر آنکه ذهن بالایی او فعال و متوجه امور ماورایی گردیده باشد و او را قادر به نگاهی عمیقتر و وسیعتر و بلندساخته باشد که بتواند در پس بوم زندگی تصویری روشن از حقیقت را بنگرد. نقش دین در زندگی انسان دقیقا همینجا روشن میشود که هادی او به سراپرده حقیقت است. در منظر دینی و اینجا در نگاه امام رضا(ع) این حقیقت را میبینیم که تلاشی که مرد برای اداره امور زندگی میکند یک تلاش زودگذرانه و از سر جبر نیست. کار او عبادت خداوند است و او در آن حال نزد خداوند چون مجاهدی تلقی میشود که بر صف مشکلات و سختیها هجوم آورده است و آنها را یکی پس از دیگری قلع و قمع می کند. امام رضا(ع) میفرماید:
«وَ اعْلَمْ أنَّ نَفَقَتَکَ عَلی نَفْسِکَ وَ عَیالِکَ صَدَقَةٌ وَ الْکادَّ عَلی عِیَالِهِ مِنْ حِلٍّ کَالْمُجاهِدِ فِی سَبیلِ اللهِ»(9).
یعنی آن خرجی که برای خود و اهل خانه میکنی صدقه محسوب میشود و آن کسی که از راه حلال برای افراد تحت تکلفش رنج میکشد همچون مجاهد راه خداست.
با این رویکرد مسأله کار و تلاش برای ایجاد توسعه در زندگی معنا پیدا میکند و لذتبخش میشود. براین اساس یکی از توصیههای مهم پیشوایان دینی و از جمله امام رضا(ع) ایجاد رفاه، توسعه و سهلگرفتن در مخارج زندگی و تامین نیازمندی آن است. از آن بزرگوار نقل شده است که فرمود:«صاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیهِ التَّوْسِعَةِ عَنْ عِیالِهِ»(10).
توسعه دادن در هزینه خانواده بر شخص دولتمند واجب است. البته دو نکته در اینجا قابل تأمل است؛ یکی اینکه حکم وجوب با وجود قید دولتمند آن را از غیر او ساقط میکند و دیگر آنکه واژه توسعه کلی و دارای ابهام است و این همان مسئلهای است که این نوشتار روی آن میخواهد تاکید داشته باشد، یعنی به کاربردن در مشی اقتصادی خانواده. مثلاً یکی از زاویههایی که توسعه را همراه با مدیریت در گوشهای از آن بیان میکند حدیثی است که امام رضا(ع) به موضع خوراک و گرمایش خانواده اشاره میکند. امام(ع) در این حدیث میفرماید:«یَنْبَغی لِلْمُؤمِنِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ قُوتِ عِیالِهِ فِی الشِّتاءِ وَ یَزیدَ فی وَقُودِهِم؛ عَلیُّ بنُ اِبراهیمَ عَن أبیهِ عَن یاسِرِ الخادِمِ قالَ سَمِعتُ الرِّضا یَقُولُ...»(11).
علی بن ابراهیم از قول پدرش از یاسر، خادم امام رضا(ع) نقل کرده است که گفت از امام(ع) شنیدم که فرمود: سزاوار است شخص مسلمان از خوراک اعضای تحتتکلفش در زمستان بکاهد و به جای آن بر گرمایش آنان بیفزاید و دلیل آن هم روشن است؛ زیرا در زمستان به خاطر کمبودن تحرک گرمای بدن کاهش مییابد و جز آن چیزی که در زمستان بیشتر از کمبود غذا موجب هلاک انسان میگردد، وجود سردی بیش از حد هواست که از آن گریزی نیست. به عبارتی دیگر با کم غذایی میتوان ساخت اما سرمای کشنده و طاقتفرسا را نمیتوان به سادگی تحمل نمود. لذا امام(ع) مسئول خانواده را به مدیریت این موضوع توجه میدهد. کار برای توسعه در زندگی خانوادگی منحصر به مرد سرپرست خانواده نیست. زن و سایر اعضای خانواده نیز میتوانند و باید در این جهت(متناسب با توان، تجربه و نوع آموزششان و سازگار با مصالح خانواده) به مسئول خانواده کمک کنند، آنان هرچند نتیجه کارشان اندک باشد، سهم موثری در اداره زندگی دارند که نتیجههای سودمندی را در پی خواهد داشت از جمله: کسب درآمد به منظور کمک در هزینه خانواده و تربیت نیروی انسانی کارا و متعهد، زیرا خانواده اولین محل پرورش نیروی انسانی سالم و مولد است و ناگفته روشن است که بهترین سرمایه در فرآیند پیشرفت جوامع، سرمایههای انسانی میباشند.
پرورش انسان توانمند در محیط خانواده سالم، در طی فرآیندی انجام میشود که جوامع روستایی نسبت به شهری در دوره کوتاهتری آنرا طی میکنند. در این محیطها فرزندان از دوران کودکی و نوجوانی به کمک پدر و مادر در اموری مثل کشاورزی، دامداری، قالیبافی و... میآیند ولی در جوامع شهری باتوجه به صنعت و تکنولوژی و تخصصی شدن امور، این دوره به بیش از دو دهه از عصر فرزندان بالغ میشود، اما آنچه در هر دو طیف بهعنوان اساس پایهگذاری شخصیتی در محیط خانواده مهم است تربیت انسانهایی تلاشگر، خلاق، سلیم النفس، دارای نظم و وجدان و تعهدکاری، بااعتماد به نفس، قانع و شاکر میباشد.
علاوه براین، کار اعضای خانواده از نظر معنوی و روحی در ایجاد انگیزه و تضعیف نشدن روحیه سرپرست خانواده موثر است.
بخش چهارم: اعتدال در زندگیچنانکه میبینیم مردم معمولا در بخش مصارف زندگی دو منش دارند و از دو روش پیروی میکنند: مصرف بیهوده و اسراف؛ و یا تنگگرفتن و امساک. امام رضا(ع) برای بالا بردن سطح زندگی و نجات خانواده، از فقر در خانواده آموزههای نجاتبخشی را توصیه فرمودهاند که در این میانه رهنمودهای زیر در زمینه اعتدال در هزینهکردن یعنی نه اسراف و نه تنگگیری؛ و نیز توجه به قناعت حایز اهمیت فراوان است. در این رابطه علامه مجلسی حدیثی را نقل کرده که راهگشاست:
«...عَن بَعْضِ اَصحَابِهِ قَالَ سَمِعْتُ العَبّاسِیَّ وَ هُوَ یَقُولُ اسْتَاْذَنْتُ الرِّضا(ع) فِی النَّفَقَةِ عَلَی العَیالِ فَقالَ بَیْنَ الْمَکْرُوهَیْنِ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداکَ لا وَاللهِ مَا اَعْرِفُ الْمَکْرُوهَیْنِ قالََ فَقالَ لی یَرْحَمُکَ اللهُ اَمَا تَعْرِفُ اَنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ کَرِهَ الاِسْرافَ وَ کَرِهَ الاِقْتارَ فَقالَ وَالذَّینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»(12).
از امام رضا(ع) درباره خرج زندگی دستوری خواستم. ایشان فرمود: بین دو امر ناخوش. گفتم من آن را نمیشناسم. فرمود آیا نمیدانی که خداوند عزوجل اسراف را ناخوش داشته است و همچنین تنگگرفتن را. آنجا که میگوید: آنانی که وقتی خرج میکنند نه اسراف میکنند و نه تنگ میگیرند و روش پایمندی بین این دو دارند؟
البته شناخت دو مقوله اسراف و تنگگیری بسیار مهم است. اسراف چیست و در کجا و در چه چیزهایی است، از زمره مسائل اولیهای است که باید بدان توجه نمود ولیکن این نوشتار از آنجایی که بنای آن بر اقتصار و اشاره است تنها به یک رهنمود از آن امام همام بسنده میکند که فرمود:
«لَیْسَ فیمَا یَنْفَعُ البَدَنَ اِسرافٌ اِنَّمَا الاِسرافُ فیمَا اَتْلَفَ المَالَ وَ اَضَرَّ بِالْبَدَنِ»(13).
یعنی در آنچه سود به بدن انسان میرساند اسراف نیست. اسراف در آن چیزهایی است که مال تلف میشود و به بدن آسیب میرساند. راهبرد بعدی بهرهگیری از شیوه قناعت است. رویکرد به این راهبرد در واقع، همان پیداکردن راه میانه است.
بهرهبردن از شیوه قناعت، علاوه بر آنکه خانواده را از افتادن در چاله فقر نگه میدارد، اهرم کارسازی است در جهت شکوفایی استعدادها و خلق ابتکارات.
قناعت برخلاف تصور نابجایی که از آن در معنای خسیس بودن میشود، راهبرد موثری در جهت بهبود و بالا آمدن سطح زندگی و پیشرفت میگردد و آن در صورتی است که معنای درست آن را دریابیم.
قناعت در دو بوته کاربردی به معنا مینشیند: یکی در بوته درآمد و دیگری در بوته مصرف.
ساختن با درآمد اندکی که خداوند براساس مصلحت به شخص ارزانی داشته است نخستین بوته کارساز زندگی است.
در این رابطه به حدیثی از امام(ع) مینگریم که در مستدرک و فقه الرضا آمده است که فرمود:
«قَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ ارْضُ بِمَا آتَیْتُکَ تَکُنْ مِنْ اَغْنَی النَّاسِ وَ اَرْوی مَنْ قَنِعَ شَبِعَ وَ مَنْ لَمْ یَقْنَعْ لَمْ یَشْبَعْ»(14).
خداوند میفرماید: تو به آنچه روزیت کردهام خوشنود باش تا از بینیازترین مردم باشی و من روایت میکنم که هرکس قناعت پیشه داشت سیر است و هرکه قانع نباشد سیر نمیشود.
توجه به نکتههای روانشناختی در آموزش موضوع قابل توجهی است که ائمه معصومین(ع) در بیان مسائل بدان التفات جدی داشتهاند. در رابطه با توصیه به رعایت موازین قناعت در هزینههای زندگی آنگاه که امام(ع) به آن میپردازند؛ از پیامبر(ص) به عنوان الگوی رفتاری یاد مینمایند تاعلاوه بر جنبه سرمشقگیری، از نظر روحی نیز هضم آن بر فراگیرنده دشوار نیاید. اشاره امام در فرازی از روایت زیر ناظر به این مطلب است:
«و نروی إن دخل نفسک شیء من القناعة فاذکر معاش رسول الله(ص) فانما کان قوته الشعیر و حلاوته التمر و وقوده السعف إذا وجد»(15).
اگر خاطرت را به چیزی از روش قناعت جلب میکنی، به شیوه معاش و گذران پیامبر(ص) توجه کن که خوراکش نان جوین، شیرینی او خرما، هیزم اجاقش برگ و پوسته نخل-آن هم اگر مییافت- بود.
در ارتباط با بوته دوم نیز باید به معنای درست آن توجه نمود که عبارت است از: استفاده بهینه کردن از ابزار و کالاها و به تعبیر امروزی بهرهوری.
بهرهبردن بجا، به موقع، به اندازه لازم و صحیح از اشیا و اسباب و وسایل زندگی اعم از مصرفی و ماندنی سبب میشود که آنها همیشه دراختیار باشند و دررفع نیاز موثر باشند و از صرف پول و انرژی بیجا خودداری شود. در اینجاست که بخش دوم روایت بالا معنا میدهد که قناعت موجب سیری است چنانکه نداشتن آن فقر و گرسنگی و احتیاج میآورد.
جه بسیار اشیاء و کالاهایی در اطراف ما هستند که هرروز بدون استفاده صحیح و کامل از کنار آنها میگذریم و یا حتی به سادگی آنها را دور میاندازیم و تازه در هنگام سختی و تنگنا متوجه ارزش واقعی آنها میشویم که چگونه میتوان با همت و توجه و ابتکار در آنها، ارزش افزودهای ایجاد نمود و بیشتر و بهتر بهره برد.
دستامد بحث
در نخستین وهله تلاش ذهنی انسان به سوی این نقطه گسیل مییابد که چه راه و روشی را میتوان پیدا کرد که با صرف نیرو و انرژی اندک به نتایج سترگی دستیابی حاصل شود؟ این میدان و جولانگاه فکر و اندیشه که در این زمان به آن علم اقتصاد گفته میشود همچون سایر رهاوردهای اندیشه بشری ریشه در عمر چندین هزار ساله تمدن و هوشمندی و خردورزی وی دارد که در بوته فهم فلسفی نمودار میگردیده است و چون که متعلق واقعی آن، زیستگاه، بوم و سرزمین بوده است، به آن عنوان «ایکای نوموس» یعنی قانون تدبیر منزل داده بودند. معارف انسانی در گذار از سرزمینهای دور و تولد از بطن تاریخ و پا گذاشتن در بستر تازهای که در جای دیگر و زمان دیگر برای آن فراهم آمده است شکل و صورت متفاوتی به آن میدهد که همراه با رشد تکاملی نیز هست و این فراگرد تازه در تمدن اسلامی از معارف سرزمین های دور و نزدیک به این صبغه فکری عنوان تدبیر منزل داد و اصول آن را در پیکنی و پایهریزی دانشی گسترده به همان نام به کار گرفت. آنچه در این نوشته خواندیم و از زبان و بیان امام هشتم، علی بن موسی الرضا(ع) در ارتباط با مدیرت اقتصاد خانواده ارائه دادیم، تولد جدید آن معارف در دامان اسلام و پیشوایان خرد اسلامی است که در ارتباط با محسوسترین نیاز انسان یعنی فهم درستی از اداره زندگی خانواده به عموم حکمت دوستان تقدیم میگردد.
پینوشتها:
1- مبانی اقتصاد اسلامی http:/www. Barsa.co
2- محدث نوری، میزا حسین، (1408 هـ ق )، ج8، ص223؛ امام رضا علی بن موسی(ع)، ص337
3- شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، ج2، ص68
4- شیخ حر عاملی، (1409هـ ق)، وسائل الشیعه، ج15، ص145
5- همان
6- همان، ج1، ص115
7- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج100، ص67
8- امام رضا علی بن موسی(ع)، فقه الرضا، ص366
9- محدث نوری، میزا حسین، (1408 هـ ق )، مستدرک الوسائل، ج13، ص54؛ فقه الرضا(ع)، ص255
10- کلینی، محمد بن یعقوب، (1365)، الکافی، ج4، ص11
11- کلینی، ج4، ص13
12- مجلسی، محمد باقر، (1404 هـ ق )، بحار الانوار، ج68، ص347
13- همان، ج73، ص81
14- محدث نوری، میزا حسین، مستدرک الوسائل، ج15، ص225، باب9؛ فقه الرضا(ع)، ص364
15- امام رضا علی بن موسی(ع)، فقه الرضا، ص366
کتابنامه
1- قرآن مجید.
2- امام رضا علی بن موسی(ع)، (1406هـ ق)، فقه الرضا، انتشارات کنگره جهانی امام رضا(ع)، مشهد
3- شیخ صدوق، محمد بن علی حسین بن بابویه قمی، (1378هـ ق)، عیون أخبار الرضا(ع). انتشارات جهان
4- شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، (1413 هـ ق)، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین
5- شیخ حر عاملی، (1409هـ ق)، وسائل الشیعه، 29 جلد، قم – موسسه آل البیت علیهم السلام.
6- طاهره کشوادی، (بی تا)، اقتصاد در خانواده، نشر دانشگاه پیام نور.
7- کلینی، محمد بن یعقوب، (1365)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
8- مجلسی، محمد باقر، (1404 هـ ق )، بحار الانوار، بیروت، لبنان، موسسه الوفاء.
9- محدث نوری، میزا حسین، (1408 هـ ق )، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام.
10- مبانی اقتصاد اسلامی www. Barsa.co
11-نرم افزار نور2 جامع الاحادیث، نشر قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، www.noorsoft.org
محمد حسین پژوهنده مدیر گروه علوم و معارف اسلامی مجله اندیشه حوز
